فصل پانزدهم: در حواله (مواد 724 تا 733)

474

ماده 724

349

حواله عقدی است که به موجب آن طلب شخصی از ذمه مدیون به ذمه شخص ثالثی منتقل می گردد.

مدیون را محیل، طلبکار را محتال، شخص ثالث را محال علیه می گویند.

ماده 725

329

حواله محقق نمی شود مگر با رضای محتال و قبول محال علیه.

ماده 726

333

اگر در مورد حواله، محیل مدیون محتال نباشد احکام حواله در آن جاری نخواهد بود.

ماده 727

336

برای صحت حواله لازم نیست که محال علیه مدیون به محیل باشددراین صورت محال علیه پس ازقبولی درحکم ضامن است.

ماده 728

364

در صحت حواله، ملائت محال علیه شرط نیست.

ماده 729

365

هرگاه در وقت حواله، محال علیه معسر بوده و محتال جاهل به اعسار او باشد محتال می تواند حواله را فسخ و به محیل رجوع کند.

ماده 730

363

پس از تحقق حواله، ذمه محیل از دینی که حواله داده بری وذمه محال علیه مشغول می شود.

ماده 731

379

در صورتی که محال علیه مدیون محیل نبوده بعد از اداءوجه حواله می تواند به همان مقداری که پرداخته است رجوع به محیل نماید.

ماده 732

408

حواله عقدی است لازم و هیچ یک از محیل و محتال ومحال علیه نمی تواند آن را فسخ کند مگر در مورد ماده 729 و یا درصورتی که خیار فسخ شرط شده باشد.

ماده 733

386

اگر در بیع، بایع حواله داده باشد که مشتری ثمن را به شخصی بدهد یا مشتری حواله داده باشد که بایع ثمن را از کسی بگیرد و بعد بطلان بیع معلوم گردد حواله باطل می شود و اگر محتال ثمن را اخذ کرده باشد باید مسترد دارد ولی اگر بیع به واسطه فسخ یااقاله منفسخ شود حواله باطل نبوده لیکن محال علیه بری و بایع یامشتری می تواند به یکدیگر رجوع کند. مفاد این ماده در مورد سایرتعهدات نیز جاری خواهد بود.

گروه وکلای عدل جو