فصل چهاردهم: در ضمان عقدی

569

مبحث اول: در کلیات (مواد 684 تا 697)

697

ماده 684

394

عقد ضمان عبارت است از اینکه شخصی مالی را که بر ذمه دیگری است به عهده بگیرد.

متعهد را ضامن طرف دیگر را مضمون له و شخص ثالث رامضمون عنه یا مدیون اصلی می گویند.

ماده 685

337

در ضمان، رضای مدیون اصلی شرط نیست.

ماده 686

359

ضامن باید برای معامله اهلیت داشته باشد.

ماده 687

394

ضامن شدن از محجور و میت صحیح است.

ماده 688

380

ممکن است از ضامن ضمانت کرد.

ماده 689

425

هرگاه چند نفر ضامن شخصی شوند ضمانت هر کدام که مضمون له قبول کند صحیح است.

ماده 690

469

در ضمان شرط نیست که ضامن مالدار باشد لیکن اگرمضمون له در وقت ضمان به عدم تمکن ضامن جاهل بوده باشدمی تواند عقد ضمان را فسخ کند ولی اگر ضامن بعد از عقد، غیر ملی شود مضمون له خیاری نخواهد داشت.

ماده 691

345

ضمان دینی که هنوز سبب آن ایجاد نشده است، باطل است.

ماده 692

367

در دین حال، ممکن است ضامن برای تادیه آن اجلی معین کند و همچنین می تواند در دین موجل تعهد پرداخت فوری آن رابنماید.

ماده 693

392

مضمون له می تواند در عقد ضمان از ضامن مطالبه رهن کنداگرچه دین اصلی رهنی نباشد.

ماده 694

374

علم ضامن به مقدار و اوصاف و شرایط دینی که ضمانت آنرا می نماید شرط نیست بنابراین اگر کسی ضامن دین شخص بشودبدون اینکه بدآند آن دین چه مقدار است ضمان صحیح است لیکن ضمانت یکی از چند دین به نحو تردید باطل است.

ماده 695

329

معرفت تفصیلی ضامن به شخص مضمون له یا مضمون عنه لازم نیست.

ماده 696

335

هر دینی را ممکن است ضمانت نمود اگرچه شرط فسخی درآن موجود باشد.

ماده 697

363

ضمان عهده از مشتری یا بایع نسبت به درک مبیع یا ثمن درصورت مستحق للغیر درامدن آن جایز است.

مبحث دوم: در اثر ضمان بین ضامن و مضمون له (مواد 698 تا 708)

524

ماده 698

394

بعد از این که ضمان بطور صحیح واقع شد ذمه مضمون عنه بری و ذمه ضامن به مضمون له مشغول می شود.

ماده 699

388

تعلیق در ضمان مثل اینکه ضامن قید کند که اگر مدیون ندادمن ضامنم باطل است ولی التزام به تادیه ممکن است معلق باشد.

ماده 700

427

تعلیق ضمان به شرایط صحت آن مثل اینکه ضامن قید کندکه اگر مضمون عنه مدیون باشد، من ضامنم، موجب بطلان آننمی شود.

ماده 701

384

ضمان، عقدی است لازم و ضامن یا مضمون له نمی توانندآن را فسخ کنند مگر در صورت اعسار ضامن بطوری که در ماده 690 مقرر است یا در صورت بودن حق فسخ نسبت به دین مضمون به ویا در صورت تخلف از مقررات عقد.

ماده 702

389

هرگاه ضمان مدت داشته باشد مضمون له نمی تواند قبل ازانقضاء مدت، مطالبه طلب خود را از ضامن کند اگرچه دین، حال باشد.

ماده 703

345

در ضمان حال، مضمون له حق مطالبه طلب خود را دارداگرچه دین، موجل باشد.

ماده 704

328

ضمان مطلق، محمول به حال است مگر آن که به قرائن معلوم شود که موجل بوده است.

ماده 705

367

ضمان موجل به فوت ضامن، حال می شود.

ماده 706 - حذف شد

342

 حذف شد.

ماده 707

376

اگر مضمون له ذمه مضمون عنه را بری کند ضامن بری نمی شود مگر اینکه مقصود، ابراء از اصل دین باشد.

ماده 708

349

کسی که ضامن درک مبیع است در صورت فسخ بیع به سبب اقاله یا خیار از ضمان بری می شود.

مبحث سوم: در اثر ضمان بین ضامن و مضمون عنه (مواد 709 تا 720)

621

ماده 709

610

ضامن حق رجوع به مضمون عنه ندارد مگر بعد از اداء دین ولی می تواند در صورتی که مضمون عنه ملتزم شده باشد که درمدت معینی برائت او را تحصیل نماید و مدت مزبور هم منقضی شده باشد رجوع کند.

ماده 710

455

اگر ضامن با رضایت مضمون له حواله کند به کسی که دین رابدهد و آن شخص قبول نماید مثل آن است که دین را اداء کرده است و حق رجوع به مضمون عنه دارد و همچنین است حواله مضمون له به عهده ضامن.

ماده 711

376

اگر ضامن دین را تادیه کند و مضمون عنه آن را ثانیا بپردازدضامن حق رجوع به مضمون له نخواهد داشت و باید به مضمون عنه مراجعه کند و مضمون عنه می تواند از مضمون له آنچه را که گرفته است مسترد دارد.

ماده 712

354

هرگاه مضمون له فوت شود و ضامن وارث او باشد حق رجوع به مضمون عنه دارد.

ماده 713

400

اگر ضامن به مضمون له کمتر از دین داده باشد زیاده بر آنچه داده نمی تواند از مدیون مطالبه کند اگرچه دین را صلح به کمتر کرده باشد.

ماده 714

362

اگر ضامن زیادتر از دین به داین بدهد حق رجوع به زیاده ندارد مگر در صورتی که به اذن مضمون عنه داده باشد.

ماده 715

346

هرگاه دین مدت داشته و ضامن قبل از موعد آن را بدهدمادام که دین حال نشده است نمی تواند از مدیون مطالبه کند.

ماده 716

399

در صورتی که دین حال باشد هر وقت ضامن اداء کندمی تواند رجوع به مضمون عنه نماید هر چند ضمان، مدت داشته وموعد آن نرسیده باشد مگر آن که مضمون عنه اذن به ضمان موجل داده باشد.

ماده 717

356

هرگاه مضمون عنه دین را اداء کند ضامن بری می شود هرچند ضامن به مضمون عنه اذن در اداء نداده باشد.

ماده 718

385

هرگاه مضمون له ضامن را از دین ابراء کند ضامن ومضمون عنه هر دو بری می شوند.

ماده 719

349

هرگاه مضمون له ضامن را ابراء یا دیگری مجانا دین را بدهدضامن حق رجوع به مضمون عنه ندارد.

ماده 720

378

ضامنی که به قصد تبرع، ضمانت کرده باشد حق رجوع به مضمون عنه ندارد.

مبحث چهارم: در اثر ضمان بین ضامنین (مواد 721 تا 723)

477

ماده 721

355

هرگاه اشخاص متعدد از یک شخص برای یک قرض به نحوتسهیم ضمانت کرده باشند مضمون له به هر یک از آنها فقط به قدرسهم او حق رجوع دارد و اگر یکی از ضامنین تمام قرض را تادیه نماید به هر یک از ضامنین دیگر که اذن تادیه داده باشد می تواندبه قدر سهم او رجوع کند.

ماده 722

355

ضامن ضامن حق رجوع به مدیون اصلی ندارد و باید به مضمون عنه خود رجوع کند و به همین طریق هر ضامنی به مضمون عنه خود رجوع می کند تا به مدیون اصلی برسد.

ماده 723

397

ممکن است کسی درضمن عقدلازمی به تادیه دین دیگری ملتزم شود دراین صورت تعلیق به التزام مبطل نیست مثل اینکه کسی التزام خودرابه تادیه دین مدیون معلق به عدم تادیه او نماید.

گروه وکلای عدل جو